تبلیغ هوشمندانه وال مارت
زمان مطالعه: 3 دقیقه
- وال مارت از فروشگاه های زنجیره ای معروف در ایالات متحده و کانادا است که در مکزیک ٬اروپا ٬هند وچین نیز شعبه دارد.این فروشگاه در سال ۱۹۶۲توسط سام والتون ایجاد گردید و هم اکنون با بیش از ۶۲۰۰شعبه و ۸ میلیون کارمند بزرگترین فروشگاه زنجیره ای جهان شناخته میشود. صاحبان آن که سه برادر و یک خواهر هستند هشتمین خانواده ثروتمند دنیا در سال ۲۰۱۳بودند.معروفیت این فروشگاه به علت ارزانی و به اصطلاح جوری جنس است.
- مدتی پیش یکی از دوستان نامه ای از این فروشگاه به من داد که به ظاهر جدی ولی در واقع نوعی تبلیغ هوشمندانه غیر مستقیم برای آن است . به علت طنز جالبی که در آن است بی مناسبت ندیدم آنرا برای شما هم نقل کنم!
نامه ای از وال مارت
- آقا و خانم فنتون هردو بازنشسته هستند. خانم فنتون همیشه اصرار دارد که شوهرش همیشه با او برای خرید به وال مارت بیاید.اما حوصله آقای فنتون از این خریدها سر میرود. او ترجیح میدهد فورا خرید کنند وبرگردند ولی خانم فنتون عاشق گشتن و وقت گذراندن در فروشگاه است(مثل اینکه این مشکل بین المللیه!!) چند روز پیش خانم فنتون نامه ای از وال مارت دریافت کرد به شرح ذیل :
- طی شش ماه گذشته٬همسر شما باعث اختلالاتی در فروشگاه ما شده که همه آنها توسط دوربین های فروشگاه ضبط گردیده وموجود است. خلاصه ای از کارهای ایشان به این شرح میباشد:
- ۱- ۱۵ژوئن٬ بیست وچهار بسته بزرگ کاندوم از قسمت مربوطه برداشته و به طور پنهانی در چرخ دستی مشتریان دیگر که حواسشان نبوده انداخته است!
- ۲- ۲ ژوئیه تمام ساعتهای قسمت فروش لوازم خانگی را با اختلاف ۵ دقیقه کوک کرده تا زنگ بزنند!
- ۳- ۷ژوئیه٬اقدام به ریختن وپخش رب گوجه فرنگی در کف فروشگاه کرد و امتداد آن را به صورت خط باریک تا داخل سرویسهای بهداشتی فروشگاه ادامه داد!!
- ۴- ۱۹ ژوئیه٬ به یکی از فروشندگان نزدیک شد و با لحن آمرانه ای به او گفت :اجرای بند ۵ مقررات و بعد به تماشای عکس العمل او پرداخت!
- ۵- ۴اوت به قسمت خدمات مشتریان رفت و از آنها خواست یک بسته M&M ) همان اسمارتیز خودمان! ) را به صورت قسطی بخرد!
- ۶- ۱۴سپتامبر ٬علامت مواظب باشید خطر لیز خوردن را از کف فروشگاه جمع و در روی قسمت موکت شده نصب کرد!
- ۷- ۱۵سپتامبر٬یکی از چادرهای قسمت کمپینگ را برپا کرد و از سایر مشتریان دعوت کرد وارد چادرش بشوند!
- ۸-۲۳سپتامبر٬ وقتی یکی از کارمندان از او پرسید :آیا کمکی از دست من ساخته است؟ شروع کرد به گریه کردن و جیغ زدن و میگفت: جماعت! چرا دست از سر من بر نمیدارید؟
- ۹- ۴ اکتبر٬ به دوربین امنیتی داخل فروشگاه ذل زد و مانند آیینه از آن استفاده کرد سپس اقدام به خالی کردن محتویات داخل بینی با انگشت کرد!
- ۱۰- ۱۰ نوامبر٬ زمانی که مشغول امتحان یک تفنگ در قسمت فروش اسلحه بود با لحن یک بیمار روانی از فروشنده پرسید: داروهای اعصاب را از کجا میتوانم بخرم؟
- ۱۱-۳ دسامبر٬در اطراف فروشگاه به طرز مشکوکی میدوید و آهنگ ماموریت غیر ممکن را با دهان میزد!
- ۱۲- ۶ دسامبر٬ در قسمت فروش لوازم اتومبیل٬ قیفهای مختلف را به جای سوتین استفاده کرد و سرانجام از فروشنده آن قسمت پرسید: ببخشید!از آنهایی که مدونا میبندد ندارید؟!
- ۱۳- ۱۸ دسامبر ٬میان لباسها پنهان شد وهروقت مشتری رد میشد ٬داد میزد: منوبخر!منو بخر!
- ۱۴- ۲۱ دسامبر٬زمانی که بلندگوهای فروشگاه چیزی اعلام میکردند.خود را در کف فروشگاه مچاله میکرد و جیغ میزد:نه!نه! بازهم اون صدا!!
- و سرانجام ۲۳دسامبر٬ داخل اتاق پرو شد و در را بست و پس از چند دقیقه بلند داد زد: این مستراح خراب شده دستمال کاغذی نداره!!!
- به اطلاع شما میرسانیم که دیگر نمیتوانیم این رفتار را تحمل کنیم و در صورت ادامه از ورود همسر شما به داخل فروشگاه ممانعت به عمل خواهد آمد.
[…] در سال ۱۹۶۲ که سام والتون اولین فروشگاه خود را به صورتی ساده و سنتی افتتاح کرد […]